Sunday, March 9, 2014

كنفرانس بين‌المللي روز جهاني زن با حضور رئيس جمهور برگزيدة مقاومت


پاريس ـ اول مارس 2014 ـ 10 اسفند 92
سارا چندلر ـ رئيس كميته حقوق بشر فدراسيون اروپا
خواهران عزيز در اين سالن، اشرف و ايران، با تشكر از اين كه من را به سخنراني دعوت كرديد. بسيار مفتخر و خوشوقتم كه اينجا هستم.
 من سلامهاي گرم كانون وكلاي انگلستان و ولز را برايتان آورده‌ ام. من عضو شوراي اين نهاد هستم و همراه عضو ديگر، ليندا لي، رئيس سابق جامعة حقوقي، به اينجا آمده ايم. 
ما همه مشاوران حقوقي را نمايندگي مي كنيم و بخشي از يك نهاد حرفه يي  شامل 165هزار وكيل در انگلستان هستيم. 
ما همواره از ساكنان اشرف و ليبرتي حمايت كرده ايم و به شجاعت شما  كه در برابر حملات مرگبار و سوء قصدهاي متعدد ايستادگي ميكنيد، درود ميفرستيم. ما براي تعهد پايدار شما براي يك آينده بهتر احترام والايي را  قائل هستيم.
در گراميداشت روز جهاني زن، ما مبارزة زنان در سراسر جهان را به ياد ميآوريم. در قرن مبازارت رهاييبخش، ما پيشرفتها و حقوقي كه زنان بسياري از آن برخوردارند را گرامي ميداريم، در حالي كه اين وضعيت براي همه خواهرانمان صدق نميكند و كارهاي بسياري بايد صورت گيرد. ما توان خود را وقف مبارزات ادامهدار و مبارزاتي كه در پيش است ميكنيم.  ما در تلاش طولاني براي آزادي در كنار يكديگر هستيم، براي خواهرانمان در ايران و اشرف و ليبرتي.
ما اعضاي كانون وكلا تلاش خودمان را به عنوان وكيل ميكنيم و به طور علني از طريق اطلاعيههايي در مطبوعات، حملات عليه اشرف و ليبرتي و كشتار و مصدوم كردن و گروگانگيري و خشونتهاي وحشتناك و نقض حقوق بشر را محكوم ميكنيم. 
كانون وكلا براي سالهاي متوالي از مبارزة شما حمايت كرده است. ما براي حفاظت همة پناهندگان سياسي در اشرف و ليبرتي و انتقال امن به كشور ثالث براي حفاظت، تلاش ميكنيم. 
كانون وكلا همراه با پارلمانترهاي انگلستان و اعضاي مجلس اعيان و عوام و اعضاي برجسته آن، فعاليت ميكند تا به وزير خارجة انگلستان و دولت اين كشور فراخوان بدهند از نقش خود در شوراي امنيت ملل متحد استفاده كنند و حملات توسط دولت عراق عليه اشرف و ليبرتي را پايان بدهند.
كانون وكلا  شكست در احترام به حاكميت قانون و همچنين نقض حقوق بشر را پيوسته محكوم ميكند. به دولت انگلستان فراخوان ميدهيم تا حفاظت، امنيت و سلامتي ساكنان اشرف و ليبرتي و بازگشت 7 گروگان را تضمين كند. 
شوراي امنيت ملل متحد بايد براي اتخاذ اقداماتي اطمينان بدهد كه استانداردهاي انساني و حفاظت در ليبرتي را  تضمين كند.
در پايان خواهران عزيز در اشرف، ليبرتي و ايران،
 تا هر زمان كه بخواهيد ما در كنار شما هستيم و اميدواريم كه در آينده يي نه چندان دور در آزادي در كنار شما بايستيم. با تشكر

اد دوتوئن - بنيانگذار فوروم بين المللي زنان- فرانسه
خانم رئيس جمهور، خانمها و آقايان!
از خودم سؤال مي كنم كه آيا نبايد اين روز زن را روز آزادي بناميم؟ يا شايد روز مقاومت، چرا كه نه؟
در هر صورت اين روز زن را مي توانم به زنان محصور در كمپ اشرف تقديم كنم. 
يك چيز است كه امسال در مورد  زنان من را متأثر كرد. آنچه كه در داووس در ماه ژانويه گذشته رخ داد. داووس يك فوروم اقتصادي جهاني است كه در آن تقريباً 85درصد مردان حرف مي زنند و 15درصد زنان. 
در ضمن، به خاطر اين كه زنان تا اين حد كم حضور دارند 10 سال پيش تصميم گرفتم كه فوروم زنان  را تأسيس كنم، چرا كه برايم قابل فهم نبود چگونه مي توان جهان ديروز، امروز و فردا را بدون احتساب حرف زنان تصور كرد.
 امروز، زنان كمي بيشتر هستند اما با اين وجود، در ژانويه ماه گذشته خيلي به چشم مي خورد كه يك هيأت مردان تجار  فرانسوي به داووس رفتند زيرا تجارت  را مقدم مي شمارند.
 قابل درك است كه تجارت مهم است. اما تجارت زماني خيلي خوب است  كه در يك دموكراسي انجام شود. وقتي شاهديم چگونه از يك رئيس جمهور استقبال مي شود و چگونه با رژيم ايران در داووس برخورد مي شود، آدم ممكن است متعجب شود و با خودش بگويد كه جهان بر پايه درستي نمي چرخد. 
من تعجب مي كنم و فكر كنم هميشه تعجب خواهم كرد تا زماني كه به زنان امكان حرف زدن بيشتر را ندهند، تا وقتي كه به زنان آزادي بيشتر براي بيان ندهند، نه فقط در كنفرانس هايي مانند امروز كه زنان را گردهم آورده است. 
وقتي  زنان واقعاً برنده شده باشند و در تمامي كنفرانسهاي بين المللي 50درصد حضور داشته باشند. تنها برابري كافي نيست زيرا برابري اكثر اوقات يك مسأله قانوني و سهميه بندي است. سهميه بندي خوب نيست و بايد مقدم بر آن وجدان و هوش زنان را ارجح شمرد قبل از اينكه سهيمه اعمال نمود. لذا خيلي چيزها است كه در اين دنيا بر پايه درست نمي چرخد. مي خواهم دو جمله را براي شما نقل كنم. يك جمله از هوراس كه گفته است : «آن كس كه اعتماد به نفس دارد، ديگران را هدايت مي كند». من فكر مي كنم خانم رجوي و اميدوار هستم كه اين اعتماد به نفس را حفظ خواهيد كرد. چرا كه به شما نياز داريم.
 جمله دوم، مربوط به رنه شار، يك شاعر فرانسوي است كه گفته است: « فقط دو رويكرد با زندگي وجود دارد. يا آن را آرزو مي كنيم يا اجرا مي كنيم».
با تشكر از شما.

نعايم الجارمه - رئيس كميسيون زنان پارلمان اردن
رئيس جمهور محترم خانم مريم رجوي 
حضار محترم 
سلام هاي خالصانه ام را بپذيريد
به عنوان رئيس كميسيون زنان به همراه همكارانم، اعضاي كميسيون زنان، همه تلاشهايمان را بر روي كمك به زنان در زمينه اجتماعي و اقتصادي و سياسي مبذول مي داريم. علاوه براين ما در زمينة تبليغات و رسانه ها  به دنبال گسترش نقش زنان در همه سطوح  هستيم. 
اجازه بدهيد در همين جا به زنان فلسطيني در بند  در زندانهاي اشغالگران اشاره كنم. آنها از شكنجه و خشونت و محروميت و نقض حقوقشان توسط زندانبانان در رنجند. درد و رنجي كه قلم از به رشته تحرير در آوردن آنها عاجز است. 
اين امر نيازمند اين است كه از نظر تبليغاتي مورد توجه زيادي قرار بگيرد. بايد اخبار اين قهرمانان كه تك به تك آنها سمبلهاي صبر و ايستادگي هستند، همه جا نقل شود.
همچنين اخبار مربوط به خانواده هاي آنها  كه از ديدار عزيزانشان محروم شده اند. 
اما تا آنجا كه به موضوع ايران برمي گردد من به همراه همكارانم در پارلمان اردن، امضاي اكثريت نمايندگان پارلمان را براي اطلاعيه هايي كه خواستار دفاع از حقوق اشرفيها كه درليبرتي هستند به دست آورده ايم. ما همبستگي مان را با  مبارزة زنان ايراني در به دست آوردن آزادي و دموكراسي و محقق كردن برابري در ايران، ابراز مي كنيم. ما همچنان از جامعة جهاني  و از دولتها خواستار فشار آوردن برحكومت مالكي براي آزاد كردن 7گروگان كه 6 نفر از آنها زن هستند، مي باشيم. ما خواستار تضمين حفاظت ساكنان ليبرتي بخصوص هزار زن مجاهد هستيم. 
با تشكر .

نجمه طاي طاي روزالي - وزير پيشين سوادآموزي مراكش
با سلام درود
 و رحمت خداوند متعال بر شما باد
خانم رهبر و رئيس جمهور محترم، 
خانمهاي وزير،
خانمهاي نمايندة پارلمان،
خانمها ‌و آقايان نمايندة هيأتهاي سياسي و حقوقي و تبليغي
با درود انقلابي و دوستانه و برادرانه
خانم رئيس جمهور، 
من در صبحدم استقلال مغرب از اشغالگري فرانسه به دنيا آمدم. به داستانهاي مادربزرگم گوش مي‌دادم. آن قصه‌ ها براي من الهام بخش و بازگو كننده ابتكارات مقاومت مراكش عليه اشغالگري بود.
من از مادرم شير قدرت مي‌نوشيدم و در خانوادة روستايي‌ خود، مادر بزرگ و مادر قوي و شجاعي را ديدم و شنيدم و ديدم كه چطور افرادي از خانوادة من براي عشق به ميهن به شهادت رسيدند. من مي‌دانم و مي‌فهمم كه زنان رزمنده و خواهران مقاوم در ايران چه رنجهايي را كشيده‌اند. من مي‌دانم كه چه ظلم و خشونتي بر تمامي زنها در دنيا اعمال مي شود.
از مراكش آمده‌ام و به همراه من حقوقدان برجسته آقاي ادريس الدراوي و خواهر نماينده پارلمان، فاتح البقالي و خانم توانمند در كارها، خانم هناء البقالي حضور دارند. اما همراه با من صداهايي از مراكش نيز وجود دارد. بانوي من، شما موفق شديد وقتي توانستيد مشخصاً در اين محل، فعاليتهاي ممتاز و برجسته و سياسي و توانمند زنان را گردهم آوريد. وهمين را من يك پيروزي و موفقيت مي‌دانم.
براي اينكه هر يك از زنان، هر صدا و هر دستي، صدها صدا و دست را به همراه خواهد داشت. اين صدها هزار و صداها به هزاران زن در اشرف و ليبرتي اضافه مي‌شود، براي اينكه يك حرف را بزند: نه به خشونت، نه به استبداد و نه به بيزاري وتنفر و نه به ظلم.
در همان خانوادة روستايي‌ خود، مي‌ديدم كه مادربزرگم روزه مي‌گيرد و نماز مي‌خواند. پدرم روزه مي‌گيرد و نماز مي‌خواند. در اين خانواده با شيوه‌هاي اصيل اسلامي تربيت شدم و پرورش يافتم. اما اسلامي را كه به ريختن خون بيگناهان مشغول است، و اسلام  تروريستي است، من آن را نمي‌شناسم و به آن تعلق ندارم و تمامي زنان و مردان مراكشي به آن تعلق ندارند و تمامي خواهران مسلمان حاضر در اينجا به آن تعلق ندارند.
خانم رئيس جمهور توانمند ، همان طور كه در هر مناسبتي رسم است، آمده‌ام تا صدا و دست خود را پيوند بدهم و بگويم كه به هيچ عنوان ممكن نيست دين را به سياست آلوده كنيم. دين، به انسان و پروردگار خودش مربوط مي‌شود. نمي‌توانيم آن را وسيله افرادي قرار دهيم كه خواهان به دست گرفتن حكومت هستند تا سوار آن شوند و ما طعمه‌ يي براي آن باشيم.
بانوي من، در مراكش، زنان و مردان مراكشي بعد از استقلال مراكش، مخصوصا زنان مراكشي نقش بسيار بزرگي را در رساندن انگيزش به مراكش ايفا كردند و شكر خدا الان هم زنان مغرب اين كار را مي كنند.
من اين شرف و افتخار را داشتم كه اولين عضو در دولت باشم كه مسئول مبارزه با بيسوادي و تربيت خستگي‌ناپذير است و يك نمايندة پارلمان باشم. من در وهله اول فعال انجمني هستم.
من به شما نخواهم گفت كه وضعيت زنان مراكش خوب است. قانون اساسي مراكش بر برابري تأكيد دارد. زن مانند مرد.
اما ما همچنان از برابري دور هستيم. ما فقط اصل سهميه بندي را اجرا مي‌كنيم اما اين اميد را داريم كه زن به طور كامل و تمام عيار همانند همتا و برادر خودش يعني مرد بشود.
طبعاً كه زنان مراكشي اقدام به تلاشهاي جدي كرده اند و وزير نظامي، قاضي و وزير شده اند. ما 3 زن وزير بوديم كه الان بعد از من 7 وزير شده‌ايم. اما متأسفانه اغلب احزاب سياسي، از شايستگي زنان مي‌ترسند و تا جايي كه بتوانند آنها را از جايگاههاي برجسته و منصبهاي عالي دور نگه مي‌دارند.
خانم رئيس جمهور،
ما در مراكش شما و همچنين خواهران در ايران و ليبرتي  را درك مي‌كنيم. 
بانوي من، ما شما را درك مي‌كنيم. ما در يك مسير با شما هستيم براي آزادي و براي استقلال 
بانوي من، خواهران و برادرانم با اين تمام مي‌كنم:
«با مريم رهايي، يك، دو، سه، صد، هزار اشرف مي‌سازيم».

فرزانه مجيدي - كميته خانواده هاي شهداي مجاهدين -  انگلستان
خانم رجوي. مهمانان عزيز و خواهران عزيز
با درود فراوان به رهبر عاليقدر انقلاب، برادر مجاهدمان مسعود رجوي، و با درود فراوان به قهرمانانمان خواهران عزيزمان در زندان ليبرتي، و برادران عزيزمان و اين قهرمانان بي بديل كه تاريخ نمونه اش را نديده. 
من از اعضاي انجمن زنان ايراني در لندن هستم. روز زن مناسبات مهمي براي زنان درسراسر جهان است. اما متأسفانه در ميهن من زنان در اين روز با سركوب و دستگيريهاي بيشتر مواجه مي شوند، چرا كه هر مناسبتي كه انسانها در آن خواستار احقاق حقوقشان مي شوند، براي ملايان غير قابل تحمل و بهانه اي براي سركوب بيشتر است. 5 تن از اعضاي خانواده ام ازجمله برادرم و خاله ها و دايي هايم به دست اين رژيم به شهادت رسيده اند، همسرم زنداني سابق سياسي در اين رژيم بوده است. من و همسرم 14 سال پيش به عنوان پناهنده سياسي در انگلستان مستقر شديم، اما  طي اين سالها رنج و شكنج مردمم و به ويژه زنان ميهنم همواره در برابر چشمانم قرار داشته است، زناني كه در سياهچالهاي اين رژيم مورد شكنجه و تجاوز قرار مي گيرند، زناني كه در برابر ستم و بي عدالتي اجتماعي خود را به آتش كشيده و دست به خود كشي مي زنند، زناني كه زير تبعيضهاي زن ستيزانه و نهادينه شده در ايران بغض خود را تا سر حد مرگ فرو مي خورند. اگر نبود سازمان مجاهدين و مقاومتي كه اينچنين خستگي ناپذير و استوار براي احقاق حقوق مردم ايران، اعم از زن و مرد مي جنگيد، باور كنيد با مشاهده اين همه دريافت خبر، اين همه بدبختي در ايران، ادامه حيات براي همه ما در تبعيد خيلي مشكل بود. اما وجود  اين سازمان كه زنان در آن مسئوليت جدي و مهمي به عهده دارند، به همه ما انرژي، انگيزه و اميد مي بخشد تا بتوانيم ايران را از شر آخوندهاي كثيف رها كنيم. به اين جلسات نگاه كنيد، حتماً شما هم از آنها حرارت و شور و نشاط مي گيريد، حتماً شما هم به حضور جدي زنان در اداره اين برنامه ها پي برده ايد. اين پديده جديدي ا ست، ما توانسته ايم زنان بسياري را در زمينه هاي سياسي فعال كنيم، در تمامي فعاليتهايي كه داريم زنان نقش برجسته اي ايفا مي كنند. در اعتصاب غذايي كه ما در لندن براي آزادي گروگانها داشتيم و خودم هم در آن شركت داشتم اكثريت اعتصاب كنندگان را زنان تشكيل مي دادند. جنبش مقاومت ايران يك ارگان يك پايه نيست، روي هر دو پاي خود حركت مي كند، هم زنان و هم مردان. هم زنان را احيا مي كند و هم مردان را، و اين آن چيزي  است كه رژيم آخوندي با آن بيگانه و از درك آن عاجز است و تلاش مي كند با زدن اتهامات مختلف عليه زنان رهبري كننده مقاومت عجز خود را بپوشاند اما تاكنون موفق نبوده و منبعد نيز موفق نخواهد بود. خواهران عزيزم ما به عنوان داشتن چنين جنبش مقاومتي در ميهنمان خود را نسبت به ياري به همه زنان جهان متعهد احساس مي كنيم، پس بياييد همه با هم دعا كنيم كه ايران را هر چه زودتر آزاد و از شهر آخوندها رها كنيم، تا زنان ايران بتوانند نقش واقعي خود را در احقاق حقوق همه زنان جهان بازي كنند.
متشكرم 

جيلان جبر- نويسنده و خبرنگار -  مصر 
سلام برهمة شما
من از مصر آمده ام و براي شما حامل درودها و سپاس زياد هستم . از شما خواهش مي كنم براي احترام به كساني كه زندگي خود را  براي باز پس گرفتن ميهن از دست داده اند، قيام كنيد. قيامي براي بزرگداشت همه كساني كه آنها را از دست داده ايم. در ابتدا خانم زهرة قائمي و خانمهاي عزيزي كه در كمپ ليبرتي جان خود را از دست دادند و جان خود را فداي ديگران كردند و تاريخ ايران كمتر مثل آن را ديده است. 
من پيش شما آمده ام و سالهاست كه اين تاريخ را زير نظر دارم و در باره آنها از صميم قلب مي نويسم و مي گويم كه ملت ايران بسيار بسيار پرداخت كرده است و لاجرم پيروز خواهد شد. 
ابتدا احترام زياد و تشكر خود را بابت اين گردهمايي بزرگ ابراز مي دارم. درودها و سپاس خود را به اين زن ابراز مي دارم، زني كه توانسته است همة ما را وادار كند كه زندگي خود را وقف يك ميهن بهتر كنيم. 
مي توانم بعد از تجربة بهار عربي كه همة ما شاهد آن بوديم دريابم كه خانم مريم رجوي براي چه چيزي تلاش مي كند. آيا شما مي دانيد كه براي چه مبارزه مي كند؟ 
آنها ميهن يا حاكميت را به سرقت نبرده اند ، بلكه هويت ايراني را به سرقت برده اند. بله هويت ايراني به سرقت برده شده است. اين زن تلاش مي كند كه هويت ايراني را باز پس گيرد. شايد كه در غرب ندانيد هر كشوري هويت خود را دارد، اما يك هويت اسلام بردبار هم وجود دارد. هويت اسلامي بردبار كه الازهر در مصر به آن فرامي خواند. به ما ياد داده  كه به كليه اديان احترام بگذاريم. به ما ياد داده كه همة مذاهب را محترم بشماريم. چون در الازهر شريف اينها تدريس مي شود. بحث شيعه و سني وجود ندارد. اما آنچه وجود دارد احترام انسان است. ياد گرفته ايم به صفات انساني چه در يهودي باشد يا مسيحي و مسلمان اعم از سني و شيعه، احترام بگذاريم.  اين را  اسلام بردبار به ما ياد داده است. 
شما مي دانيد كه در مصر بيشترين تعداد كليساهاي خاورميانه يا در ميهن عربي وجود دارد.
اين مصر است كه حامل كليسا و جامع يعني كليسا و مسجد است. 
مصر  چيزهاي زيادي ياد داده است چون داراي تمدن است. و ايران نيز داراي تمدن است. 
از اين رو طرحي دركار بود كه به شما يادآور ميشوم وقتي كه دولت اخوان المسلمين روي كار آمد به ما مي گفت كه وابستگي ما بايد به رأس آنها باشد و نه وابستگي به ميهنمان. من اين كلام را از رژيم ايران  هم مي شنيدم اما معناي آن را متوجه نمي شدم. اما وقتي كه حكومت اخوان المسلمين در مصر روي كار آمد متوجه مفهوم آن شدم.
 فكر مي كردم كه ميهني وجود دارد كه بايد براي ما اولويت داشته باشد. اما ديدم كه طرح برنامه ريزي شده يي وجود دارد كه وابستگي براي آن است و نه براي ميهنمان و براي سرزمينمان. 
تجربه يي تلخ سال بود. مهمترين تجربه اين بود كه تلاش كرديم زن در دادگاه  قانون اساسي مصر جاي گيرد، يك زن قوي ميهني، اما به محض اين كه اخوانيها سر كار آمدند، تصميم گرفتند قانون اساسي را بالكل تغيير دهند تا جايگاه زن را از دادگاه قانون اساسي خارج كنند. مخالفت كردند با اينكه زن مي تواند قاضي باشد. از ديد آنها اين كار اشتباه است. و متأسفانه دادگاه را محاصره كردند و  در سال 2013 قانوني آوردند كه زن از دادگاه خارج شود. با يك سركوب تبليغاتي مواجه شديم و همچنين ستم  پليسي و ارتش و قضاييه و همه ارگانهاي مصر، به همه ستم كردند. 
آنها تلاش مي كردند كه به ما ثابت كنند پاسداران  انقلابي مصري مثل پاسداران انقلاب ايران وجود دارد. اما الحمدالله ارتش بزرگ مصر بعد از انقلاب مردم خروج كرد. اينجا بود كه مردم مصر بار ديگر به خيابانها ريختند و با حاكميت اخوانيها مخالفت كردند. اين تجربه را همه جهانيان به چشم ديدند كه ميليونها نفر به خيابانها ريختند. ما را تهديد كردند و گفتند كه شما را خواهيم كشت و هر كسي  را كه عليه آنان بايستد خواهند كشت. اين تهديد بزرگ بود اما ارادة ما قويتر بود. به خيابانها ريختيم همانگونه كه در زمان مبارك خروج كرده بوديم. ارتش از ما حمايت كرد همان گونه كه در زمان مبارك انجام داد. اين است تفاوت ارتش مصر با ارتشهاي كشورهاي عربي. ارتش در سوريه در كنار كشور نايستاد بلكه در كنار رژيم ايستاد. 
بانوان گرامي
مي دانيد كه تفاوت زيادي بين رژيم و بين كشور وجود دارد. ارتشي هست كه از رژيم دفاع مي كند و ارتشي وجود دارد كه از كشور دفاع مي كند. در سوريه ارتش از رژيم دفاع مي كند و همچنين در كشورهاي زيادي. اما در مصر ارتش در كنار مردم ايستاد چه در زمان مبارك و چه در زمان مرسي. هر زمان كه مردم خروج كردند ارتش مصر هم در كنارش ايستاد. زنان مصر در انقلابات حضور داشتند. در انقلاب 25 ژانويه ايستادند. در بين جوانان و سالمندان، زنان وجود داشتند كه حمايت مي كردند. زنان جوان در ميان جوانان در خيابانها وجود داشتند. متأسفانه اخوانيها سوار اين انقلاب شدند. اين حرفة آنهاست كه سوار همه چيز مي شوند، سوار انقلاب و حاكميت و اموال. هميشه داستان انقلابها اينگونه بوده است. اما متأسفانه اين طرح كاملا شكست نخورده است. آنچه كه در مصر انجام داديم اين بود كه جلوي اين طرح را گرفتيم فقط آن را از كار انداختيم اما به شما قول مي دهم كه با ما پايداري خودمان اين طرح را شكست خواهيم داد.
به مبارزه تان ادامه دهيد. خانم مريم رجوي، ادامه دهيد چون شما پيروز هستيد. ما تسليم نمي شويم و شما هم تسليم نخواهيد شد. ما بر آنها پيروز خواهيم شد چون هويت ما خاك و مردم و ميهن است. هيچ رژيمي از هر سنخي كه باشد اگر هويت كشور را سرقت كند، نبايد وجود داشته باشد. شعار ما حفظ كشور است.
از همه شما متشكرم.

Sunday, January 26, 2014

يادي از اسقف آزاديخواه هوسپيان مهر در سالگرد شهادتش

هوسپيان مهر يك اسقف آزاديخواه اولين هدف قتل هاي زنجيره اي
هاييک هوْسِپيان مِهر متولد 16 ديماه 1323، روحاني آزاده مسيحي و اسقف كليساي جماعت ربّاني و از آزاديخواهان ايران زمين بود كه بخاطر فعاليت هاي آزاديخواهانه اش، “كميته ويژه رهبري(خامنه اي)“ حكم قتل او را صادر و در 29 ديماه سال 72 او را ربودند و جزو اولين قتل هاي زنجيره اي در اوائل بهمن ماه 1372 به شهادت رسيد.
در دي ماه 1372 آخوندهاي جنايتكار مجبور شدند مهدي ديباج، كشيش كليساي جماعت رباني، كه بعد از گذراندن ده سال حبس، توسط يك محكمه قرون وسطايي به جرم ارتداد به مرگ محكوم شده بود، را در اثر تلاش هاي بي وقفه  هايك هوسپيان كه يك فعاليت گسترده بين المللي براي آزادي مهدي ديباج شكل داده بود، از زندان آزاد كند.
اين رژيم ضد بشري كه هرگز نميتواند از اعدام آزاديخواهان بگذرد، وقتي كه نتوانست حذف مهدي ديباج را بخاطر فشارهاي بين المللي پيش ببرد به قتل هاي زنجيره اي روي آورد. ابتدا از هوسپيان شروع كرد و 5 ماه بعد مهدي ديباج را هم ترور و به قتل رساند.
كميته ويژه رهبري به رياست آخوند حجازي و آخوند فلاحيان و معاونت امنيت او سعيد امامي در مقابل آزادي مهدي ديباج دست به جنايت جديدي زدند, اسقف هاييك هوسپيان مهر، مسيحي شجاعي كه با افشاگريهايش در مورد سركوب اقليتهاي مذهبي و بخصوص مسيحيان ايران خشم آخوندهاي خونريز را برانگيخته بود، هدف مناسبي براي آدمكشان بود، بخصوص كه هوسپيان مهر شخصاً براي خلاصي ديباج از زندان رژيم بسيار كوشيده بود. هوسپيان مهر در تاريخ 29 دي 72 - تنها چند روز پس از آزادي كشيش ديباج - ناپديد شد درپي پخش اين خبر، مجاهدين روز 6بهمن با انتشار اطلاعيه‌يي «خواستار تلاش بين‌المللي براي نجات جان كشيش ايراني» شدند.  12 روز بعد، در تاريخ 11 بهمن، رژيم آخوندي اعلام كرد كه جسد وي كه بطرز فجيعي با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده، كشف شده است. خبرگزاري فرانسه همان روز از تهران گزارش داد كه «خانواده هوسپيان مهر اعلام كردند كه نتوانستند جسد وي را كه به سرعت در قبرستان بهشت زهرا دفن گرديده بود، ببينند». خبرگزاري فرانسه در همان روز - 11 بهمن - گزارش داد كه « مسعود رجوی قتل كشيش هوسپيان مهر را قوياً محكوم نموده و آن را به ديكتاتوري تروريستي و مذهبي حاكم بر ايران نسبت داد».
سياست سكوت يك سياست شيطاني است
هوسپيان مهر در پاسخ به كساني كه در هراس از وحشيگري و جنايت پيشگي رژيم آخوندي او را به سكوت و احتياط فراميخواندند، مي گفت: «سياست سكوت يك سياست شيطاني است». او از مدتي قبل نيز قصد خود را مبني بر پيوستن به شوراي ملي مقاومت با عده معدودي درميان گذاشته بود، موضوعي كه از گوش جانيان وزارت اطلاعات دور نمانده بود و يكي از مزدوران رژيم مدتها بعد از قتل فجيع او گفته بود: «هوسپيان مهر قصد داشت به شوراي ملي مقاومت بپيوندد».
يك نماينده كنگره آمريكا بعد از شهادت هوسپيان مهر، درمجلس نمايندگان گفت: «اسقف هوسپيان چند روز قبل از مرگش در ژانويه گذشته شهادت خود را پيش بيني كرده بود . او در دسامبر گذشته هنگام بازگشت از كنفرانسي در پاكستان، به يكي از هم كيشانش گفت: «آنها بدليل اينكه من ساكت ننشستم، مرا خواهند  كشت». در 20 ژانويه 1994 جسد اسقف هاييك پيدا شد . او قبل از مرگش شكنجه شده بود. او ريسك اينكه به معتقداتش عمل كند را پذيرفته بود و بهاي آنرا پرداخت». (صورتجلسه مجلس نمايندگان آمريكا، 13731120 ) «ربكا هوسپيان دختر 22 ساله هوسپيان در مورد قتل پدرش به آرامي مي گويد: "من احساس آزادي نمي‌كنم كه الان حرف بزنم"». (نيويورك تايمز 17 بهمن)  اسقف هوسپيان مهر قبل از شهادتش به خبرنگار يك روزنامه هلندي گفته بود: "ما در حاشيهٌ سركوب غيرقابل تصوري از طرف دولت هستيم". (ان.ار.سي 13741016 )

30دی 1357 روز آزادی آخرین گروه زندانیان سیاسی زمان شاه

برادر مسعود رجوی
مسعود رجوی

در شامگاه روز 30دی1357، 162 زنداني سياسي، از جمله مسعود رجوي و موسي خياباني پس از تحمّل بيش از 7سال زندان، از زندان قصر آزاد شدند. هزاران نفر دربرابر درب زندان از زندانيان آزادشده استقبال پرشوري بهعمل آوردند.
روزنامه كیهان اول بهمن57، در گزارشی نوشت: «محوطه زندان [قصر] تا پاسي از شب گذشته يكپارچه شور و هيجان بود. خويشان و بستگان، دوستان و آشنايان و رفقا كه همه روز و ساعاتي از شب را بي ‌تابانه انتظار كشيده بودند، با شعار "درود بر فدايي، سلام بر ‌مجاهد"، براي فرزندان پاك‌نهاد و آزاديخواه ملت آغوش گشودند و اين در‌حالي بود كه عده كثيري از خانواده ‌هاي زندانيان سياسي در كانون وكلا هنوز به ‌تحصّن خود ادامه مي‌ دادند و منتظر عزيزانشان بودند».
كيهان با‌اشاره به ‌خوانده‌شدن اسامي زندانيان آزاد‌شده از بلندگوي زندان افزود: «باخوانده‌ شدن هر اسم، اجتماع چندين‌ هزار نفري مردم درود مي ‌فرستادند و غريو شادي بود كه بر‌ مي‌ خاست…
پس از آن براي اين ‌كه مردم از آزادي زندانيان سياسي اطمينان حاصل كنند. يكي از زندانيان مستقيماً از پشت ميكروفن با آنها صحبت كرد… مسعود رجوي درحالي‌ كه با احساسات پرشور مردم رو به‌رو گشته بود، گفت: "آيا هيچ واژه‌ يي هست كه بشود با به‌ زبان آوردنش از شما مردم تشكركرد؟ به ‌راستي كه ما همه اين آزادي را مديون شما هستيم، نه شخص ديگري يا گروهي خاص". او سپس خاطرنشان ساخت كه تمامي زندانيان آزادشده همين امشب آزاد خواهند شد.
طاقت انتظار ديگر از همه سلب شده بود. ازدحام جمعيت در جلو در ورودي لحظه به ‌لحظه فشرده‌ تر مي ‌شد. انگار مردم انتظار داشتند در بزرگ آهني را از جا بكنند و به ‌عزيزان آن ‌سو بپيوندند…
حوالي ساعت9 شب بود كه اولين دسته آزادشدگان در زير نور خيره‌كننده پروژكتورهاي فيلمبرداران و عكاسان داخلي و خارجي از در زندان خارج شدند. جمعيت با آويختن حلقه ‌هاي گل به‌ گردنشان آنها را مي ‌قاپيدند و بر‌ روي دوش خود مي ‌بردند و شعار "درود بر ‌زنداني سياسي" و "زنداني سياسي، تو افتخار ملتي" را سر‌ مي ‌دادند».
مسعود رجوی
برادر مسعود رجوی

مسعود رجوي، پس از آزادي از زندان قصر، در روز 4بهمن، در دانشگاه تهران سخنرانی کرد. روزنامه کیهان 5بهمن، در گزارشی تحت عنوان «کودتا نمی تواند سدّ پیروزی خلق باشد»، بخشی از این سخنان را منتشرکرد: «... آزادي؛ خجسته آزادي؛ آزادي يعني روح، جوهر و ماهيّتِ انسان؛ آن چيزي كه شهيدان به خاطرش جان باختند، اسيران به زندان افتادند، تبعيديان مهاجرت كردند و خلق قهرمان قيام كرد…  لحظاتي هستند كه فكر نمي‌ كنم نه‌ تنها من، بلكه هيچ ‌كس توان وصف آنها را داشته باشد، مثلا لحظه دستگيري؛ لحظات رنج و عذاب؛ لحظه يي كه با شهيدي وداع مي ‌كنيد، لبهاي تبدارش را مي‌ بوسيد و طنين قلبش را مي ‌شنويد؛ لحظه ‌يي كه با فرياد شكنجه خواهرتان يا برادرتان از خواب مي‌ پريد يا لحظه‌ يي كه خبر شهادت خواهر يا برادري را مي‌ شنويد يا لحظه‌يي كه خلق قيام مي ‌كند و شما را آزاد مي‌ كند و به آغوش خلقتان باز مي ‌گرديد…
  وقتي ما رفتيم، تنها رفتيم، با چشمهاي بسته ما را بردند، بر دستها و پاهايمان چيزي جز زنجير نبود، اما وقتي برگشتيم، در آغوش مردممان بوديم و بر دستهايمان گل بود و بر‌ چهره ‌هايمان بوسه، آيا مي‌شود اين لحظات را وصف كرد؟…
وقتي ما رفتيم، آسمان تيره و تار بود، گه گاه ستاره ‌يي در كسوت (=لباس) يك شهيد مي ‌درخشيد، ولي پاسدارانِ شب به ‌سرعت پايينش مي‌ كشيدند، ولي امروز آسمان غرق ستاره‌ هاست…
  يك روز به ما گفتند كه قم قيام كرده، اين زنان و مردان انقلابي قم قيام كردند، شهيد دادند، درود بر قم! بعد نوبت به تبريز رسيد، خاطره ستار و باقر زنده شد. تبريز قهرمان، تبريز آزادي ‌ستان قيام كرد. بعد… در روزنامه ‌هايشان اعلام كردند كه تمام شد، ديگر خبري نيست. اما يكي، ‌يكي نوبت رسيد به شهرها؛ جهرم، شيراز، يزد، اصفهان، مشهد، همدان، كرمان و… قيام كردند. درود به اين شهرها، درود بر شهيدان، و بعد در 17شهريور، تهران بزرگ به عهد خودش وفا كرد. اي كاش ما مي ‌بوديم در مقابل آن صفوف، و شنيديم كه مادرانمان، خواهرانمان بودند… آيا آن لحظه را مي ‌شود وصف كرد؟ احساس مي‌كنيد فرزندانتان در آن لحظه در چه حالتي بودند؟ درود بر ‌تهران بزرگ… حتي ما هم از پشت ديوارهاي بِتوني، گاه شعارها را مي ‌شنيديم. موج اعتصابات، موج اقدامهاي متهورانه انقلابي سراسر كشور را فراگرفت. بله ما مي‌شنيديم، جانبازيها، فداكاريهاي كارگران نفت و برق و مخابرات و همه كارگران را، بازار و دانشگاه را، بله اين خلق و شما بوديد كه اسيرانتان را مي‌خواستيد. مسأله، مسأله اين اسير و آن اسير نبود. حرمت مردم خدشه ‌دار شده بود؛ قدسيّت آزادي خدشه‌دار شده بود… و بالاخره يك روز خوانديم و شنيديم كه بت شكسته شد و تنديسها فروكشيده شدند و خلق، اولين قدم پيروزيش را برداشت. درود به خلق قهرمان و درود به شهيدان خلق قهرمان. مگر مي‌ شود خورشيد را كشت؟ مگر مي ‌شود باد را از وزيدن بازداشت و باران را از باريدن، مگر مي ‌شود اقيانوس را خشك كرد؟ مگر مي ‌شود بهار را از آمدن بازداشت و مانع روييدن لاله‌ ها شد؟ و مگر مي ‌شود ملتي را تا به ابد اسير نگه داشت؟ مگر مي ‌شود خلقي را تا به ابد در زنجير نگه داشت؟ نه… نه… چرا؟ زيرا خواست خداست؛ اراده خلق است؛ سنت تاريخ و قانون اجتماع است؛ ميعاد خداست؛ ميعاد تخلّف ‌ناپذير. بله سنت خداست. سير تاريخ است. بشارت همه انبيا و پيام‌ آوران، مُصلحين و انقلابيون بزرگ جهاني اين است: خلق پيروز مي‌شود. آينده تابناك است...» (روزنامه كيهان،  5بهمن1357).
 آقای رجوی در سخنانی در روز 30دی1388 در این باره گفت: «...31سال پيش در 4بهمن 1357 كه سه روز بود از زندان شاه، در بحبوحه قيام مردم، آزاد شده بوديم، من در اولين سخنراني در دانشگاه تهران حرفم و شعارم از جانب مجاهدين اين بود كه "پيروزباد انقلاب دموكراتيك ايران". در آن ايام جماعت خميني به تازگی شعار  "انقلاب اسلامي" مي دادند. یکی از حاضران سؤال کرد "انقلاب دموکراتیک یعنی چه؟" جواب دادم "یعنی انقلابی با شرکت مردم، یعنی با شرکت و حاکمیت تمام طبقات و اقشار خلق که یک نظام مردمی شورایی را تداعی بکند".
 در همين سخنراني به صراحت گفتم: "من نیامدم این جا که روند خود به خودی قضایا را فقط ستایش کنم؛ ما نیامدیم که آن چه را هست، و فقط هست، تأیید کنیم. لختي هم بايد به آن انديشيد كه چه چيز بايد باشد، و چه چيز هم نبايد باشد. آيا ما می خواهيم نسل ملعوني باشيم، نسل نفرين شده يي باشيم كه فرصتها را از دست دادند...؟
من و برادرانم نيامديم به اين دانشگاه، به اين شهادتگاه و به اين زيارتگاه، كه هرچه را هست، هرچه را خود به خودی اتفاق مي افتد، بي عيب بدانيم. زيرا آنها تنها با عمل كردن بر روي اختلافهاي دروني ما، روي تعارضات حتي دروني ما، امكان پيدا می كنند كه دستاوردهايمان را بگيرند، اختناق را تكرار كنند و آزادي را به عقب بيندازند".
  سپس، بلافاصله، اضافه كردم: "صبر و تحمل، شكيبايي(صبر به معناي انقلابيش)، بلندنظري و احساس مسئوليت، نخستين وظايف و نخستين ويژگيهاي يك انقلابي يا يك گروه انقلابي است. اگر اين را نداريم، يا نيست و يا نمي توانيم كسب كنيم، بهتر است كه خداخافظي كنيم. زيرا مردم زبان حالشان اين خواهد بود كه "مرا به خير تو اميد نيست شر مرسان".
   تازه اول کار است. برادران و خواهران، رزمندگان و مبارزین، ما سرنداده بودیم که به جایش زر بگیریم. مگر جانمان را برای این داده بودیم که به جایش جاه بگیریم؟ از جا برنخاسته بوديم؛ قیام نکرده بودیم که در جاهای بهتر و صندلیهای بهتر و مقامهای بهتری قُعود کنیم» (استراتژی قیام و سرنگونی ـ کتاب اول ـ صفحه 20).

مسعود رجوي - خروش بهمن فراخوان به اعتراض و قيام عليه ديكتاتوري

مسعود رجوی
مسعود رجوی
 مسعود رجوي - خروش بهمن فراخوان به اعتراض و قيام عليه ديكتاتوري
هموطنان، 
زنان و مردان آزاده در ایران زمین،
جوانان دلیر و اشرف‌نشان،
آرایش سیاسی در خاورمیانه بزرگ، به سرعت در حال تغییر است. عطش آزادی همه جا را فراگرفته است
خلقها، دیکتاتوری را نمی‌خواهند و دیگر تحمل نمی‌کنند.
استبداد سیاه ولایت‌فقیه اما، در وحشت از انفجار خشم مردم ،در حالی که فقط در 29روز گذشته، یعنی کمتر از یک ماه،خودش 90 اعدام را اعلام کرده است،با هیاهو و جار و جنجال آخوندی، در بوقهای تبلیغاتی خود از خیزش اسلامی و گسترش انقلاب اسلامی دم می‌زند:
«دریک کلام خواست مردم تونس برقراری مناسبات و احکام اسلام ناب محمدی است…». (احمدی‌نژاد-تلویزیون رژیم- 89،10،29)
«وجه مشترک راهپیمائیها درکشورهای اسلامی عربی درخواست برای اجرای قوانین اسلامی…» (تلویزیون رژیم -89،11،09)
«این حرکات هم پس لرزه انقلاب اسلامی است…». (احمد خاتمی تلویزیون رژیم- 89،11،08)
«صدها تن از مردم تونس هم کسب حقوق دینی خود را خواستار شدند». (تلویزیون رژیم - 89،11،09) :
«این یعنی ماهیت اسلامی قیام شعارشون اینه…». (احمد خاتمی-تلویزیون رژیم- 89،11،08)
«این روزهای کنونی را می‌توانیم قرن در واقع اوج به ثمر رسیدن اون نهضت بیداری اسلامی ببینیم که…». (تلویزیون رژیم - 89،11،09)
«دشمنان علاقه داشتند، مصمم بودند ما را در مرزهای جغرافی ایران و جغرافیایی ایران محصور کنند، منکوب کنند، اما امروز فرهنگ شما به‌عنوان یک نسخه نجات بخش در همه جهان دست به دست می‌گردد». (احمدی‌نژاد -تلویزیون رژیم - 89،10،29)
«بله این نهضت اسلامی فراگیر در حال بیدار باش و درحال گسترشه…». (تلویزیون رژیم - 89،11،09)
«مردم تونس براجرای قوانین اسلامی و رفع ممنوعیت حجاب تأکید دارند». (تلویزیون رژیم- 89،11،09)
«این نهضت مردم مصر مبتنی بر مسایل و ارزشهای اسلامی…». (تلویزیون رژیم - شبکه خبر (89،11،08)
«و به مردم تونس هم توصیه می‌کنم احکام الهی، اسلام ناب، ارزشها و آرمانهای متعالی اسلامی کوتاه نیائید بدانید که…». (احمدی‌نژاد - تلویزیون رژیم - 89،10،29)
«خاورمیانه اسلامی در حال شکل گرفتنه، خاورمیانه جدید درحال شکل گرفتنه، با محوریت اسلام، با محوریت دین، با محوریت مردمسالاری دینی». (احمد خاتمی-تلویزیون رژیم- 89،11،08)
ارتجاع سیاه ولایت، این چنین درصدد است صورت خود را با سیلی خلقها بر بنا گوش دیکتاتوری، سرخ نگه دارد!
-با همان لودگی و ابتذال، که لوطی عمامه‌دار ولایت و عنترش، ایران و انتخابات مفتضح را «آزادترین کشور جهان» و «حماسه 40 میلیونی» می‌خواندند!
-با همان مسخرگی فرستادن کرم و شپش به فضا، دعوی مدیریت جهان، و آزاد کردن آمریکا، و استعلاج وضعیت حقوق‌بشر در اروپا، البته با الگوی اوین و کهریزک، و با سنگسار، و صدور دار و جرّ اثقال…
-با همان دجالگری و دلقک بازی که نظام ننگ و نحوست و نجاست را «نظام مقدس» می‌خوانند!
ولی‌فقیه اسقاطی ارتجاع، گمان می‌کند با عرضه کردن مرتجعان و وحوشی از جنس یا طیف خودش، آن‌چنان که در عراق و لبنان انجام داد، «عمق استراتژیک» رژیمش، تقویت، و کفه استبداد ولایت در تعادل منطقه ای و بین‌المللی، سنگین‌تر می‌شود. به خیال خود می‌خواهد با همان الگوی ربودن انقلاب مردم ایران، قیامهای مردم مصر و تونس را هم مصادره نموده و با برچسب اسلامی به جیب دیکتاتوری دینی بریزد. شاید که بتواند بر انبار باروت و بحرانهای تلنبار شده داخلی، سرپوش بگذارد و برای رژیم منفور و نامشروع ولایت، فرصت و فرجه بقاء بخرد.
غافل از این‌که مبارزه آزادی بخش مردم ایران، 105سال پس از انقلاب مشروطه، بسا فراتر و متکامل‌تر از این توهمات، جریان دارد. آنقدر که همه ناظران خاطرنشان می‌کنند: قیامهای مصر و تونس، قیام مردم ایران در زمان سقوط دیکتاتوری شاه را در 32سال پیش، تداعی می‌کند.

***
دیکتاتوری آخوندی از این حقیقت هم غافل است که راه رشد صنعتی و سرمایه‌داری در این کشورها، آن هم بدون آزادی سیاسی که لازم و ملزوم همین مسیر توسعه اقتصادی-اجتماعی است ، به بن‌بست رسیده است. بن بستی که به‌طور مضاعف پیش روی رژیم مادون سرمایه‌داری ولایت‌فقیه قرار دارد که در قیامهای سال 88 به شکستن طلسم ولایت راه برد و زنگهای سرنگونی این رژیم را بصدا در آورد. رژیم ولایت‌فقیه در 32سال گذشته به‌غایت تلاش کرده است تا دره عمیق تاریخی بین قرن بیستم و بیست‌و یکم با قرون وسطی و حاکمیت آخوندی را با چوبه‌دار و تیرباران، با جنگ و صدور بحران، و با صدور ارتجاع و تروریسم، پر کند. با این همه رژیم به ثبات نمی‌رسد و غرقه در انشعابات پایان‌ناپذیر و شقه‌های زنجیره ای، هنوز از قبلی نیاسوده، جراحی و شقه بعدی فرا می‌رسد تا بالکل سر در باتلاق خویش فرو کند.
نه تنها هیچ ظرفیتی برای شنیدن یک صدای مخالف ندارد، بلکه کمترین تمایزی از سوی باندهای سر سپرده رژیم راهم بر نمی‌تابد. هر روز منقبض تر می‌شود و به حذف و تصفیه‌های جدید روی می‌آورد.
سرکوب خونین و فراگیر، 120هزار اعدام سیاسی شامل قتل‌عام زندانیان، و به تنور جنگ و ترور ریختن نیروهای آزاد شده در انقلاب ضد سلطنتی، تنها چاره رژیم بیچاره ایست که ناتوان از پیشرفت و توسعه اقتصادی و اجتماعی، حفظ خود بر سریر قدرت را از زمان خمینی واجب‌ترین واجبات اعلام کرده است.
در مسیر توسعه فئودالیسم آخوندی و استبداد سیاه دینی، بی‌گمان هدف حفظ نظام، هر وسیله ای را در قبیح‌ترین صورت، توجیه و مباح می‌کند. دست آخر هم به میلیتاریزم عمامه پیچ رجالگان راه می‌برد، که با دستار بسیج و سپاه،به ارث و میراث کوروش هم، دستبرد می‌زند.

***
با این همه زنان و جوانان و اقشارمختلف اجتماعی یکی پس از دیگری برمی‌خیزند و حقوق خود را طلب می‌کنند. هر دستگیری و هر شلاق و هر اعدام، دستگیریها و شلاقها و اعدامهای مضاعف بعدی را طلب می‌کند. قهرمانان و پیشتازان نبرد، چون پولاد صیقل می‌خورند و آبدیده می‌شوند.
مبارزه و مقاومت سازمان یافته مردم ایران، گام به گام تکامل پیدا می‌کند.
32سال تبلیغ و تو‌طئه و سرکوب و زدوبند حتی با به‌کار گرفتن امکانات 12 دولت، با مهیب‌ترین بمبارانها، با سنگین‌ترین حملات و پرونده‌سازی ها، با محبوس کردن 8ساله مجاهدان اشرف، با محاصره ضدانسانی 2ساله، و با 180 بلندگوی شبانه روزی طی یک سال به‌منظور شکنجه آنها، نه فقط به جایی نمی‌رسد؛ بعکس، بالا بلندترین و پرشکوه‌ترین پایداری تاریخ معاصر را رقم می‌زند:
- «سمبل والای مقاومت در سطح بین‌المللی» (ژاک گایو)
- «سنگر اصلی آزادی برای مردم ایران» (برایان بینلی)
- «دژ استوار آزادی» با «نقشی بی‌بدیل و تاریخی» (آنتونیو استانگو)
- «مکانی مقدس که با ارزشهای ماورای معنوی وارد تاریخ شده است» (می نو کاچی)
- «سمبل و کشتی امید به آزادی که امواج یأس و ناامیدی را در هم می‌شکند… یک استاندارد و الگوی اخلاقی و نمونه ای برای خلقهای سراسر جهان» (آلخو ویدال کوادراس)
- «رمز امید و آزادی در مقابل یکی از وحشی‌ترین رژیمهای روی کره زمین» (رابین کوربت)
- «شهری که در آن آرمانهای دموکراتیک مردم ایران سمبلیزه می‌شود» (امیل بلسیک)
- و «نه‌تنها مبارزه‌یی برای آزادی مردم ایران، بلکه در‌عین‌حال، مبارزه‌یی برای اسلام روشنایی» (بریزا کیاری)

***
اشرف می‌ایستد و دنیایی را به ایستادگی برمی‌انگیزد.
اکثریتها و نمایندگان منتخب بیش از یک میلیارد مردم دنیا به حمایت می‌آیند.
-رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت در گامهایی شگفت و نامتصور، فضای سیاسی جهانی را در هم می‌شکند و به سود مردم ایران و پیشتازان آن تغییر می‌دهد.
اکثریت مجمع پارلمانی شورای اروپا که مجالس 47 کشور را نمایندگی می‌کند به موقعیت قانونی مجاهدان اشرف تحت کنوانسیون چهارم ژنو گواهی می‌دهند و با استناد به حکم دادگاه اسپانیا و اساسنامه دادگاه بین‌المللی جنایی، کشتار وحملات مالکی و رژیم در اشرف را «جنایت جنگی» می‌شناسند. به انحلال کمیته سرکوب و به پایان دادن فوری شکنجه مجاهدین با 180 بلندگو در اشرف، فرا می‌خوانند.
زمین و زمان علیه دیکتاتوری به لرزه درآمده است. با این تفاوت که ابعاد دیکتاتوری و سرکوب و اعدام در حکومت «سیدعلی» به نسبت «بن علی»، تفاوت گنبد و گردوست!
انگار، هم‌چنان‌که در قرآن آمده است، مرتجعان حق ستیز و دین فروش ،می‌خواهند نور خدا را با دهانهای آلوده خود خاموش کنند اما اراده ای بسا فراتر، مصر است که این نور را به اتمام و کمال برساند.
خونهای بر زمین ریخته علی صارمی، برجسته‌ترین زندانی سیاسی مقاوم ایران با 24سال زندان و قهرمانانی هم‌چون جعفر کاظمی و محمد علی حاج آقایی به ترتیب با 11سال و 7سال سابقه شکنجه و زندان، پرتوهای درخشان همین نور را بازتاب می‌کنند. سلام بر آنان.
***

بله، ما برآنیم که فلک ارتجاعی حاکم بر میهن اسیر را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم. «می کشیم ازدهن گرگ برون - انقلابی که به سرقت بردند»
اما خدا روزگار هیچ خلقی را تا آن زمان که خود بر نخیزد و قیمت ندهد، تغییر نمی‌دهد. آزادی را رایگان به کسی نمی‌دهند. حق ملت ایران فقط گرفتنی است، کسی آن را در یک سپیده دم رویایی به ما هدیه نخواهد کرد.
در مسیر همین آزادی‌خواهی و حق‌طلبی است ، در «محاربه» با همین نظم و نظام پلیدی و یزیدیست، در جنگ با دیکتاتوری منفور مذهبی و «دعی بن الدّعی» خامنه‌ایست که رشته‌های همبستگی و وحدت سرشته می‌شود، پیوند می‌خورد و هر چه مستحکم‌تر می‌شود.

***
فرزندان رشید و اشرف‌نشان میهن اشغال شده،
زنان و مردان آزاده،
هموطنان،
جنگ صد برابر با «بیا، بیا» و عزم حداکثر، کلید پیروزی است.
مرعوب تنوره کشیدن دیو ولایت نشوید. آتش قیام،دیگر بار، می‌تواند و باید، از زیر خاکستر خیانت، شعله بکشد. بهای آن را هر چه که باشد، باید بپردازیم.
دهه «زجر» رژیم ولایت سه روز دیگر آغاز می‌شود
بهمن ماه یادآور قیام سیاهکل، شهادت اشرف شهیدان و سردار خیابانی، و انقلاب 22بهمن است
از بهمن ماه، خروش آزادی بسازید.
زنجیرهای اختناق البته مانع حرکت و قیام است والا مردم ایران یک روزه این رژیم را جارو می‌کردند. با این حال از فردا، خروش بهمن را در هر کجا و به هر میزان و به هر ترتیب که می‌توانید در هر کوی و برزن طنین‌انداز کنید.
به اعتراض و قیام علیه دیکتاتوری و حاکمیت نامشروع ولایت‌فقیه فرا بخوانید.
صبح آزادی نزدیک است.

زنده باد ارتش آزادی
رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست
مسعود رجوی
9بهمن 1389
***

م. سروش: تو کیستی که شب از نام تو هراسان است؟

 به مناسبت 30دي - براي شير هميشه بيدار” برادر مسعود“
برادر مسعود رجوی
مسعود رجوی

تو کیستی که شب از نام تو هراسان است
شکوه و شوکت اسمت غرور ایران است
تو کیستی که طلوع از تو می شود آغاز
تویی که قصه نامت کتاب انسان است
 
شروع روشن صبح است نام مسعودت
نوید و مژده آغاز در بهاران است
 
به نام نامی ات از شب توان گذر کردن
سحر سحر بخرامد که شب گریزان است
 
تو کیستی که من از هر طرف که می نگرم
نشان و یاد تو در خاطراتِ پنهان است
 
در آن زمان که شهیدی رَود به مسلخ عشق
سرود سرخ تو فریاد سربداران است
 
چه حکمتی است مریدان راه و رسم تورا
که می کُشندش و اما  ز بیشماران است؟!
 
چراغ كشته اند اندر وطن ولی هیهات
ز رای روشن تو شب ستاره باران است
 
اگرچه با ستم داس باغ را كشتند
به هر طرف نگری لاله صد هزاران است
 
دلم گرفت ز قومی که اهرمن خویند
بیا که دیدن رویت مراد یاران است
 
طریق و رسم تو بی شک و ذره یی تردید
یگانه راه رهایی خلق ایران است
 
پیام سرخ تو تکثیر می شود چون رعد
تو کیستی که شب از نام تو هراسان است

Friday, January 24, 2014

مسعود رجوي: پيام تهنيت و آماده باش به مجاهدان اشرف - 30دي

مسعود رجوی - مجاهدین خلق
رهبر مقاومت با درود و تهنيت به مریم رجوی رئيس جمهور برگزيده مقاومت در « جنگ صد برابر»  براي پيشرفت و پيروزي در مسير راه حل سوم و حفاظت از قهرمانان اشرف، به مجاهدان اشرف آماده باش داد و خاطر نشان كرد:
بطور قانونمند و بطور كاملاً قابل فهم و تجربه شده، هر گاه مقاومت و آلترناتيو دمكراتيك در مسير راه حل سوم، گامي به پيش بر مي دارد، يا پيروزي ارزنده اي كسب مي كند، رژيم پليد ولايت و ايادي وزارت و نجاست، همراه با وحوش جنگل شرارت، قرار از كف مي دهند و در ورودي و اضلاع اشرف، به جست و خيزهاي ميموني مبادرت مي كنند.
تجربه اي كه:
پس از اجتماع عظيم هموطنانمان در تاورني،
پس از بيانيه هاي اكثريت 31 مجلس قانونگذاري و نمايندگان پارلمان در 35 كشور جهان،
پس از قطعنامه پارلمان اروپا دربارة موقعيت قانوني مجاهدان اشرف،
پس از كنفرانس بين المللي پاريس،
 و پس از حكم تاريخي دادگاه اسپانيا، به چشم ديديم.
ـ پس از اجتماع تاورني و بيانيه دفاع 480 هزار تن مردم استان ديالي از مجاهدان اشرف در تابستان گذشته، ولي فقيه ارتجاع از طريق مالكي و قاضي شريح العبودي، احكام دستگيري ما را صادر كرد.
ـ پس از حكم دادگاه اسپانيا نيز «ولي امر مسلمين جهان» با تاكتيك هميشگي فرار به جلو، به دست نشاندگان دستور داده است، احكام دستگيري 80 تن ديگر از مجاهدين را از جمله شماري درگذشتگان و شهيداني را كه خامنه اي هنوز هم از آنان لرزان و هراسان است، صادر كنند!
ـ از روز 9 مهر تا 17 دي 1389، در كمتر از 100 روز، وحوش و مزدوران، در 6 حمله در روزهاي 9 مهر، 25مهر، 12 آبان، 20 آذر، 5 دي و 17 دي، در مجموع 221 مجاهد خلق را در اشرف مجروح و مصدوم  كردند كه 94 تن از آنان زنان قهرمان مجاهد خلق هستند.
ـ  از سوي ديگر ديكتاتور خونريز «خامنه اي، دعي بن دعي » به اعدام برجسته ترين زنداني سياسي مقاوم ايران علي صارمي  با 24 سال سابقة زندان و اعدام ديگر فرزندان اين خلق اسير روي آورده است.
 همچنانكه سر دژخيم قوه قضائيه اش گفت، به زعم ولي فقيه طلسم شكسته و فرتوت:  اعدام، باعث ثبات و امنيت نظام مي شود.
فقط در يك ماه گذشته ديكتاتور خونريز در مجموع 87 نفر زنداني سياسي و غير سياسي را در ايران اعدام كرده است.
اكنون هم:
ـ  پس از نامة خانم اشتون نماينده عالي 27 كشور اتحاديه اروپا دربارة وضعيت اشرف، فراخوان به دولت عراق براي احترام و التزام به استانداردها و قوانين انساندوستانه بين المللي ، ابلاغ قطعنامه 25 نوامبر پارلمان اروپا به دولت عراق و يادآوري مراجعه و اعتراض نمايندگان 12 دولت به كميته سركوب اشرف در 21 آذرماه (12 دسامبر 2010)
ـ  و پس از كنفرانس بي سابقه واشنگتن دربارة حفاظت مجاهدان اشرف و ابطال برچسب تروريستي،
ترديد نكنيد كه موش ولايت، در تلة ورودي و اضلاع اشرف، بار ديگر سَر و دُم  خواهد جنباند. خامنه اي و دست نشاندگان، با گَلّة وحوش و مزدوران، درحضيض استيصال بار ديگر در صدد بر مي آيند تا اشرف را آماج جنون و كين توزي حيواني قرار دهند.
متقابلاً مجاهدين، با عزم حداكثر، براي جنگ صد برابر آماده اند و پيشاپيش به ولي فقيه بي حيا،« بيا، بيا» گفته اند